"انتقال منظم" مصر؟کمک های بین المللی و عجله برای تعدیل ساختاری
3 دسامبر 2011 توسط آدام هانیه
اگرچه پوشش مطبوعاتی رویدادهای مصر ممکن است از صفحات اول خارج شده باشد، بحث در مورد دوران پس از مبارک همچنان بر اخبار مالی غالب است. طی چند هفته گذشته، جهتگیری اقتصادی دولت موقت مصر موضوع بحثهای شدید در بانک جهانی بانک جهانی بوده است. سرمایه از طریق مشارکت ها و وام های کشورهای عضو در بازارهای بین المللی پول تامین می شود. پروژه های دولتی و خصوصی را در کشورهای جهان سوم و اروپای شرقی تامین مالی کرد.
این مؤسسه متشکل از چندین مؤسسه مرتبط نزدیک است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. بانک بین المللی بازسازی و توسعه (IBRD، 189 عضو در سال 2017)، که در بخش های تولیدی مانند کشاورزی یا انرژی وام می دهد.
2. انجمن توسعه بین المللی (IDA، 159 عضو در 1997)، که به کشورهای کمتر پیشرفته وام های بلندمدت (35 تا 40 سال) با بهره بسیار کم (1%) ارائه می کند.
3. شرکت مالی بین المللی (IFC)، که برای سرمایه گذاری های تجاری در کشورهای در حال توسعه، هم وام و هم دارایی مالی را تامین می کند.
با بدتر شدن بدهی های جهان سوم، بانک جهانی (همراه با صندوق بین المللی پول) تمایل به اتخاذ یک چشم انداز کلان اقتصادی دارد. برای مثال، سیاستهای تعدیلی را اعمال میکند که در نظر گرفته شده است تا پرداختهای کشورهای دارای بدهی سنگین را متعادل کند. بانک جهانی به کشورهایی توصیه میکند که باید تحت درمان صندوق بینالمللی پول در مواردی مانند نحوه کاهش کسری بودجه، جمعآوری پسانداز، ترغیب سرمایهگذاران خارجی به اسکان در داخل مرزهای خود، یا قیمتها و نرخ ارز آزاد باشند.
هنگامی که سیستم نرخ های ثابت برتون وود در سال 1971 به پایان رسید، کارکرد اصلی صندوق بین المللی پول این شد که هم پلیس و هم آتش نشان برای سرمایه جهانی باشد: زمانی که سیاست های تعدیل ساختاری خود را اجرا می کند به عنوان پلیس عمل می کند و زمانی که وارد عمل می شود به عنوان آتش نشان عمل می کند. برای کمک به دولت ها در خطر عدم پرداخت بدهی ها.
در مورد بانک جهانی، یک سیستم رای گیری وزنی عمل می کند: بسته به مبلغ پرداختی به عنوان کمک توسط هر کشور عضو. برای اصلاح منشور صندوق بین المللی پول به 85 درصد آرا نیاز است (به این معنی که ایالات متحده آمریکا با 17. 68 درصد آرا، حق وتوی عملی برای هر تغییری دارد).
این موسسه تحت سلطه پنج کشور است: ایالات متحده (16،74 ٪) ، ژاپن (6،23 ٪) ، آلمان (5،81 ٪) ، فرانسه (4،29 ٪) و انگلیس (4،29 ٪)واد183 کشور عضو دیگر به گروه هایی که توسط یک کشور هدایت می شوند تقسیم می شوند. مهمترین آن (6،57 ٪ آرا) توسط بلژیک هدایت می شود. کمترین گروه از کشورها (1،55 ٪ آرا) توسط گابن هدایت می شود و کشورهای آفریقایی را گرد هم می آورد.
http://imf. org (صندوق بین المللی پول) و بانک اروپا برای بازسازی و توسعه (EBRD). سخنرانی رئیس جمهور اوباما در تاریخ 19 مه در خاورمیانه و آفریقای شمالی فضای زیادی را به مسئله آینده اقتصادی مصر اختصاص داد - در واقع ، تنها سیاست مشخصی که در صحبت های وی پیش بینی شده بود مربوط به روابط اقتصادی ایالات متحده با مصر بود. گروه G8 G8 متشکل از قدرتمندترین کشورهای این سیاره: کانادا ، فرانسه ، آلمان ، ایتالیا ، ژاپن ، انگلیس و ایالات متحده ، با روسیه عضو کامل از ژوئن 2002جولای. جلسه در فرانسه که در تاریخ 26 و 27 مه برگزار شد ، این روند را ادامه داد و اعلام کرد که حداکثر 20 میلیارد دلار به مصر و تونس ارائه می شود. هنگامی که حمایت از کشورهای خلیج فارس به این ارقام وارد می شود ، به نظر می رسد مصر به تنهایی در آستانه دریافت وام ، سرمایه گذاری و کمک از دولت ها و مؤسسات کلیدی مالی بین المللی (IFI) در آستانه دریافت حدود 15 میلیارد دلار وام قرار دارد.
مطبوعات مطبوعاتی که همراه با اعلام این بسته های مالی است ، از "انتقال به دموکراسی و آزادی" بسیار زیاد صحبت کرده است ، که ، همانطور که چندین تحلیلگر خاطرنشان کردند ، به راحتی حمایت قبلی دولت های غربی را برای دیکتاتورهای فراگیر در تونس و مصر نادیده می گیرد. با این حال ، این مقاله استدلال می کند که نقد این بسته های مالی باید بیشتر از یک تصویر بیشتر از ریاکاری غربی دیده شود. تعداد زیادی از ابتکارات کمک و سرمایه گذاری که توسط قدرتهای پیشرو در روزهای اخیر پیشروی شده است ، نشان دهنده تلاش آگاهانه برای تحکیم و تقویت قدرت طبقه غالب مصر در مواجهه با بسیجهای مردمی در حال انجام است. به عبارت دیگر ، آنها بخشی از تلاش پایدار برای مهار انقلاب در محدوده "انتقال منظم" هستند - برای قرض گرفتن عبارتی چشمگیر که دولت ایالات متحده بارها و بارها پس از برکناری مبارک از آن استفاده می کرد.
در هسته اصلی این مداخله مالی در مصر تلاشی برای تسریع در برنامه نئولیبرال است که توسط رژیم مبارک دنبال شد. بسته های مالی IFI ظاهراً اقداماتی از قبیل "ایجاد اشتغال" ، "گسترش زیرساخت ها" و سایر اهداف به ظاهر قابل ستایش را ترویج می کند ، اما در واقعیت ، اینها بر اساس سیاست های کلاسیک نئولیبرال از خصوصی سازی ، تنظیم مجدد و افتتاح سرمایه گذاری خارجی پیش بینی می شوند. علیرغم ادعاهای انتقال دموکراتیک ، نهادهای دولت مصر در این درایو نئولیبرال به عنوان مکانیسم توانمند بازار در حال اصلاح هستند. مصر ، از بسیاری جهات ، به عنوان آزمایشگاه کامل به اصطلاح اجماع پس از واشنگتن ، که در آن یک لفاظی "طرفدار فقیر" با صدای لیبرال-که عمدتا با گفتمان دموکراتیک سازی مرتبط است-برای تعمیق مسیر نئولیبرال استفاده می شود. از دوره مبارک. در صورت موفقیت ، نتیجه احتمالی این - به ویژه در مواجهه با بسیج سیاسی افزایش یافته و انتظارات غیرقابل تحقق مردم مصر - جامعه ای است که در یک سطح سطحی ظاهر محدودی از شکل دموکراسی لیبرال را به خود اختصاص می دهد ، اما در واقعیت ، همچنان باقی مانده است. یک کشور نئولیبرال کاملاً اقتدارگرا تحت سلطه اتحاد نخبگان ارتش و تجاری است.
"تسریع در اصلاحات ساختاری اقتصادی"
مهمترین نکته ای که باید در مورد بسته های امدادی که به مصر وعده داده شده است توجه داشته باشید این است که آنها به هیچ وجه نمایانگر شکافی از منطق محاصره شده در استراتژی های اقتصادی قبلی برای منطقه نیستند. در گزارشی از اجلاس 26-27 مه G8 ، صندوق بین المللی پول به وضوح این منطق را خلاصه کرد و خاطرنشان کرد: "غلبه بر بیکاری بالا نیاز به افزایش قابل توجهی در سرعت رشد اقتصادی دارد ... دستیابی به چنین نرخ های رشد مستلزم سرمایه گذاری اضافی و بهبود بهره وری استواددر حالی که ممکن است برخی از افزایش سرمایه گذاری های عمومی مورد نیاز باشد ، به عنوان مثال برای بهبود کیفیت زیرساخت ها و خدمات در مناطق روستایی کمتر توسعه یافته ، باید نقش اصلی توسط بخش خصوصی از جمله با جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی بازی شود. بنابراین ، سیاست های دولت باید از محیطی توانمند که در آن بخش خصوصی شکوفا شود ، پشتیبانی کند. "
استدلال اصلی که در این بیانیه بیان شده است ، اساساً همان پیامی است که صندوق بین المللی پول و بانک جهانی در ده ها سال گزارش های مربوط به اقتصادهای مصر و خاورمیانه را تحت فشار قرار داده اند. مشکلات مصر ناشی از ضعف بخش خصوصی و "اجاره بها" مقامات دولتی است. راه حل این است که بازارهای مصر را به دنیای خارج باز کنید ، محدودیت های سرمایه گذاری در بخش های کلیدی اقتصاد ، آزاد کردن قوانین مالکیت ، پایان دادن به یارانه های فقیر برای غذا و سایر نیازها و افزایش رقابت در بازار است. بخش خصوصی با اجازه کار آزادانه به بازارهای بی وقفه ، موتور اصلی رشد خواهد بود و از طریق این ابتکار عمل کارآفرینی منجر به ایجاد شغل و سعادت می شود.
البته این ایده ها به سادگی بازگرداندن محل های اساسی نئولیبرالیسم هستند ، اما ضروری است که استمرار آنها را با برنامه های قبلی تصدیق کنیم - کمک وعده داده شده به مصر آگاهانه با هدف دستیابی به یک نتیجه خاص مطابق با استراتژی قبلی نئولیبرال. پیامدهای سیاست مشخصی این امر به وضوح در یک گزارش پرچمدار بانک جهانی منتشر شده در سال 2009 ، از امتیاز تا رقابت: باز کردن رشد به رهبری خصوصی در خاورمیانه و شمال آفریقا بیان شده است. این گزارش مراحل انجام شده توسط همه دولت های خاورمیانه را انجام می دهد ، از جمله "(1) افتتاح بخش های محافظت شده مانند خرده فروشی و املاک و مستغلات ، که موانعی برای سرمایه گذاران خارجی دارند ... (2) کاهش گروههای تعرفه و موانع غیرقانونی.(3) از بین بردن حمایت از بنگاه های دولتی با اجرای محدودیت های سخت بودجه و افشای آنها در رقابت های باز. و (4) از بین بردن تعصبات ضد صادرات. "به منظور تشویق سرمایه گذاری خارجی ، دولت ها باید "حداقل نیازهای سرمایه و محدودیت های مربوط به مالکیت خارجی" را از بین ببرند و در کشورهایی که بانک های دولتی "در خصوصی سازی باز و شفاف" شرکت می کنند.
اینها انواع سیاست هایی است که می توانیم در مصر ببینیم زیرا این کمک شروع به جریان می کند-در واقع ، آنها پیش نیازهای اساسی برای دریافت این پشتیبانی مالی هستند. مکانیسم های این شرط بیشتر در زیر مورد بحث قرار گرفته است ، در این مرحله ، صرفاً مهم است که توجه داشته باشید که پیوندی غیرقابل دسترسی بین کمک و تحقق اصلاحات نئولیبرال برقرار شده است. به عنوان انستیتوی امور مالی بین المللی (IIF) ، یک لابی در لابی یک لابی لابی ، یک نهاد است که با اعمال فشار یا نفوذ بر افراد یا مؤسساتی که قدرت دارند ، برای نمایندگی و دفاع از منافع یک گروه خاص سازماندهی شده است. لابی سازی شامل انجام اقدامات با هدف تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم ، پیش نویس ، کاربرد یا تفسیر اقدامات قانونی ، استانداردها ، مقررات و به طور کلی هرگونه مداخله یا تصمیم توسط مقامات دولتی است. سازمانی که بزرگترین مؤسسات مالی در جهان را گرد هم می آورد ، در اوایل ماه مه ذکر شد: "به همان اندازه که ممکن است چالش های فعلی امنیت و بازسازی سیاسی باشد ، کاملاً مهم است که مقامات انتقال ... اولویت بالایی را برای تعمیق و تسریع اقتصادی ساختاری قرار دهنداصلاحات ... انتقال و دولت های متعاقب آن باید یک چارچوب معتبر اصلاحات و تثبیت میان مدت را بیان کنند ... [و] باید بر ایجاد محیط حقوقی و نهادی برای تقویت کارآفرینی ، سرمایه گذاری و رشد بازار متمرکز شود. "IIF در ادامه این شتاب این شتاب تنظیم ساختاری تنظیمات ساختاری سیاست های اقتصادی تحمیل شده توسط صندوق بین المللی پول در ازای وام های جدید یا تنظیم مجدد وام های قدیمی را مشخص کرد.
سیاست های تنظیم ساختاری در اوایل سال 1980 برای واجد شرایط بودن کشورها برای وام های جدید یا برنامه ریزی مجدد بدهی توسط صندوق بین المللی پول و بانک جهانی اجرا شد. نوع تعدیل درخواست شده با هدف اطمینان از اینكه كشور دوباره می تواند بدهی خارجی خود را ارائه دهد. تنظیم ساختاری معمولاً عناصر زیر را ترکیب می کند: کاهش ارزش ارز ملی (به منظور کاهش قیمت کالاهای صادر شده و جذب ارزهای قوی) ، افزایش نرخ بهره (به منظور جذب سرمایه بین المللی) ، کاهش هزینه های عمومی ("ساده سازیکارمندان خدمات عمومی ، کاهش بودجه اختصاص داده شده به آموزش و بخش بهداشت و غیره) ، خصوصی سازی گسترده ، کاهش یارانه های عمومی به برخی از شرکت ها یا محصولات ، انجماد حقوق (برای جلوگیری از تورم در نتیجه کاهش). این SAP ها نه تنها به طور قابل توجهی در سطح بالاتر و بالاتر بدهکاری در کشورهای آسیب دیده نقش داشته اند. آنها به طور همزمان منجر به قیمت های بالاتر (به دلیل نرخ بالای مالیات بر ارزش افزوده و قیمت بازار آزاد) و سقوط چشمگیر درآمد جمعیت محلی (به عنوان نتیجه افزایش بیکاری و از بین بردن خدمات عمومی ، از دیگر عوامل شده اند.).
صندوق بین المللی پول: http://www. worldbank. org/ به عنوان "زمینه" ای که به مصر کمک می شود.
"نوار قرمز" و اصلاحات نهادی
علاوه بر این نسخه های استاندارد نئولیبرال ، عنصر دیگر منطق سیاست هدایت پشتیبانی مالی IFI مربوط به اصلاحات نهادی است. این نشان دهنده تغییر گسترده تر در استراتژی توسعه IFI ها از دهه 1990 است که در آن تأکید بیشتری بر پیوند عملکرد بازارها با حاکمیت نهادی آنها وجود دارد. در این زمینه ، بانک جهانی و سایر نهادها بر مفاهیمی مانند "حاکمیت قانون" ، "عدم تمرکز" ، "حاکمیت خوب" ، "جدایی قانونگذاری و اجرایی" و موارد دیگر تأکید کرده اند که ظاهراً هدف آن کاهش اجاره است.-به دنبال قابلیت های مقامات دولتی و تضمین شفافیت بیشتر در امور اقتصادی.[1]
این تأکید بر اصلاحات نهادی تا حدودی نشان دهنده مسئله ادراک با IFIS است. آغوش موضوعات "حاکمیت" و "دموکراسی" به صراحت طراحی شده است تا از مشروعیت بیشتر برای نئولیبرالیسم اطمینان حاصل شود ، به ویژه در پی دهه های فاجعه بار دهه 1980 و 1990 که در آن طرفداری باز از تنظیم ساختاری در بسیاری از جنوب ویرانگری می کند. با این حال ، این تغییر سیاست نمایانگر دور از منطق نئولیبرالیسم نیست. در عوض ، در واقع با تقویت مؤسسات به نیازهای بخش خصوصی و از بین بردن هرگونه توانایی دولت برای مداخله در بازار ، تقویت این منطق است. در خاورمیانه ، جایی که رژیم های اقتدارگرا یک عادی بوده اند ، این خواستار اصلاحات نهادی به راحتی می تواند به عنوان دموکراتیک به تصویر بکشد (و در واقع ، آنها به صراحت در گفتمان دموکراتیک سازی قرار می گیرند). در واقعیت آنها عمیقاً ضد دموکراتیک هستند. آنها با محدود کردن دموکراسی به حوزه "سیاسی" و گسترش مفهوم آزادی برای شامل "بازارها" ، آنها روابط لازم قدرت در بازار را تحت الشعاع قرار می دهند و صریحاً توانایی دولتها را برای تعیین استفاده ، مالکیت و توزیع اقتصادی آنها مسدود می کنند. منابعاز این رو کنترل دموکراتیک اقتصاد به عنوان نقض "حکمرانی خوب" از این امر جلوگیری می شود.
در مورد مصر ، گفتمان اصلاحات نهادی اجازه داده است تا تنظیم ساختاری نئولیبرال نه تنها به عنوان یک ضرورت تکنوکراتیک ارائه شود - بلکه به عنوان تحقق واقعی خواسته های موجود در قیام ها. به این معنا ، ایدئولوژی نئولیبرال سعی می کند از طریق ارائه قیام های مصر در یک گفتمان طرفدار بازار ، مجدداً مجدداً و مخالفت های خود را در تصویر خود مجدداً مورد استفاده قرار دهد. این پیام اساسی بارها توسط سخنگویان ایالات متحده و اروپایی در طی هفته های گذشته مورد تأکید قرار گرفته است: این یک شورش علیه چندین دهه نئولیبرالیسم نبود- بلکه حرکتی علیه یک کشور مزاحم است که مانع پیگیری سود شخصی خود شده است که مبلغی را پرداخت می کنددر پاداش یک سرمایه گذاری یا دریافت شده توسط یک وام دهنده. بهره در مورد میزان سرمایه سرمایه گذاری شده یا وام گرفته شده ، مدت زمان عملکرد و نرخ تعیین شده محاسبه می شود. از طریق بازار
شاید واضح ترین نمونه این تغییر گفتمان بیانیه ای بود که توسط رابرت زولیک رئیس جمهور بانک جهانی در افتتاح جلسه بانک جهانی در خاورمیانه در اواسط آوریل بیان شده است. زولیک با اشاره به محمد بوازیزی ، جوان جوان از یک بازار تونس که خود را آتش زد و کاتالیزور قیام در تونس شد ، اظهار داشت: "نکته کلیدی که من نیز تأکید کرده ام و در این سخنرانی تأکید کردم که این نیست که اینطور نیستفقط یک سوال از پول. این یک سوال از سیاست است ... به خاطر داشته باشید ، مرحوم آقای بوازیزی اساساً برای سوزاندن خود زنده بود زیرا او با نوار قرمز مورد آزار و اذیت قرار گرفت ... یک نقطه شروع این است که از آزار و اذیت آن افراد کنار بیاید و به آنها اجازه دهید فرصتی برای شروع برخی از افراد کوچک داشته باشندکسب و کار."
در این تغییر شکل گفتمان قیام ها ، اعتراضات گسترده ای که سرنگونی مبارک و بن علی به دلیل عدم وجود سرمایه داری به جای عملکرد طبیعی آن رخ داده است. به معنای ایدئولوژیک ، این تغییر مسیر مستقیم با آرزوهای عامه که در طول مبارزه در مصر بوجود آمده است ، مقابله می کند. خواسته های سیاسی که در خیابان های مصر امروز شنیده می شود - برای پس گرفتن ثروت که از مردم به سرقت رفته است ، پشتیبانی و خدمات دولتی را به فقرا ارائه می دهد ، صنایعی را که خصوصی سازی شده اند ، ملی می کنند و محدودیت هایی را برای سرمایه گذاری های خارجی ایجاد می کنند - می توانند یا از آن استفاده کنند یا به تصویر کشیده شوند. به عنوان "ضد دموکراتیک". دقیقاً به این دلیل که قیام مصر یکی از مواردی بود که خواسته های سیاسی و اقتصادی از هم جدا و در هم تنیده بود ، این تلاش برای تجدید نظر در مبارزات به عنوان "طرفدار بازار" ، به معنای بسیار واقعی ، مستقیماً با هدف کمبود و تضعیف بسیجهای مداوم کشور انجام می شود.
مکانیسم های تنظیم ساختاری
این درک از منطق اساسی پیش بینی شده در بسته های مالی IFI به ما امکان می دهد تا به مکانیسم های دقیقی که از طریق آن تنظیم ساختاری در حال آشکار شدن است ، روی آوریم. دو عنصر مشترک برای کلیه حمایت های مالی ارائه شده به مصر تا به امروز وجود دارد-تمدید وام (یعنی افزایش بدهی خارجی مصر) و وعده سرمایه گذاری در به اصطلاح مشارکتهای دولتی و خصوصی (PPP). هر دو این عناصر با اجرای تنظیم ساختاری مصر گره خورده اند. از نظر استراتژیک ، به نظر می رسد که تمرکز اولیه این تنظیم ساختاری خصوصی سازی زیرساخت های مصر و افتتاح اقتصاد به سرمایه گذاری و تجارت خارجی از طریق PPP ها خواهد بود (این موارد در زیر مورد بحث قرار می گیرد). علاوه بر دولت ایالات متحده ، بانک جهانی و صندوق بین المللی پول ، دیگر بازیگر اصلی نهادی در این فرآیند بانک اروپا برای بازسازی و توسعه (EBRD) است.
در حال حاضر بدهی خارجی مصر در حدود 35 میلیارد دلار آمریکا است و طی یک دهه گذشته این کشور حدود 3 میلیارد دلار در سال خدمات بدهی خدمات بدهی مبلغ منافع و استهلاک سرمایه وام گرفته شده را پرداخت کرده است. واداز سال 2000 تا 2009 ، میزان بدهی مصر حدود 15 ٪ افزایش یافته است ، با وجود این واقعیت که این کشور در کل بازپرداخت بدهی 24. 6 میلیارد دلار در مدت مشابه پرداخت کرده است. نقل و انتقالات خالص مصر به بدهی بلند مدت بین سالهای 2000 تا 2009 ، که تفاوت کل وام های دریافت شده و بازپرداخت را اندازه گیری می کند ، به 3. 4 میلیارد دلار رسیده است. به عبارت دیگر ، برخلاف تصور عامه ، پول بیشتری از مصر به وام دهندگان غربی می رود تا برعکس. این ارقام نشان دهنده واقعیت قابل توجه روابط مالی مصر با اقتصاد جهانی - قانون وام های غربی برای استخراج ثروت از فقیر مصر و توزیع مجدد آن به ثروتمندترین بانک های آمریکای شمالی و اروپا است.
البته ، تصمیم به وام گرفتن این پول و ورود به این "بدهی بدهی" توسط فقیر مصر اتخاذ نشده است. اکثریت قریب به اتفاق این بدهی عمومی یا عمومی تضمین شده است (حدود 85 ٪) ، یعنی بدهی که توسط دولت مبارک با تشویق آزاد IFIS انجام شده است. نخبگان حاکم مصر - با محوریت مبارک و نزدیکترین اوج او - از این معاملات بسیار خوب سود می برد (در میلیارد ها دلار تخمین زده می شود). این نشانگر این واقعیت است که بخش اعظم بدهی مصر همان چیزی است که اقتصاددانان توسعه آن را بدهی فریبنده ای طبق دکترین می نامند ، برای اینکه بدهی بدیهی باشد ، باید دو شرط را برآورده کند: 1) باید این امر بر اساس منافع منافع منعقد شده استملت ، یا بر خلاف منافع مردم یا بر خلاف منافع دولت. 2) طلبکاران نمی توانند ثابت کنند که از نحوه استفاده از پول وام گرفته شده آگاه نیستند.
ما باید تأکید کنیم که طبق دکترین بدهی های بد بو ، ماهیت رژیم وام یا دولت نشان نمی دهد ، زیرا آنچه مهم است این است که بدهی برای آن استفاده می شود. اگر یک دولت دموکراتیک به منافع جمعیت خود بدهی بدهد ، در صورتی که شرایط دوم را برآورده کند ، بدهی پیمان شده را می توان بدرنگ نامید. در نتیجه ، برخلاف نسخه گمراه کننده دکترین ، بدهی های عجیب و غریب فقط مربوط به رژیم های دیکتاتوری نیست.
(نگاه کنید به éric Toussaint ، دکترین بدهی اود: از اسکندر کیسه تا CADTM).
الكساندر ناهوم ساك ، پدر دکترین بدهی اود ، به وضوح می گوید كه بدهی های اوداك توسط هر دولت عادی قابل انقباض است. ساک معتقد است که در صورت برآورده شدن این دو شرط فوق ، بدهی که به طور مرتب توسط یک دولت عادی متحمل می شود ، می تواند به عنوان بد بو باشد. وی می افزاید: "پس از تأسیس این دو نکته ، بار اثبات این بودجه برای نیازهای عمومی یا ویژه دولت استفاده می شد و از شخصیتی بی پروا نبودند ، بر طلبکاران خواهد بود."
ساک یک دولت منظم را به شرح زیر تعریف می کند: "توسط یک دولت عادی باید قدرت عالی را که به طور مؤثر در محدوده یک قلمرو معین وجود دارد ، درک کرد. خواه آن دولت سلطنتی (مطلق یا محدود) باشد یا جمهوری خواه ؛این که آیا این کار با "فیض خدا" یا "اراده مردم" عمل می کند. این که آیا این "اراده مردم" را بیان می کند یا نه ، از همه مردم یا فقط برخی از آنها ؛چه از نظر قانونی تأسیس شود یا نه ، و غیره ، هیچ یک از این موارد مربوط به مشکلی نیست که ما به آن نگران هستیم. "
بنابراین واضح است که برای ساک، همه دولتهای معمولی، خواه استبداد یا دموکراتیک، در ظاهر یا چهرهای دیگر، میتوانند بدهیهای نفرت انگیزی را متحمل شوند.– بدهی هایی که توسط یک رژیم دیکتاتوری بدون توجه به نیازهای مردم ایجاد شده است. مبارک به تنهایی مسئولیت این روند را ندارد. بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و بسیاری از وامدهندگان دیگر به تشویق این استقراض (و ستایش مسیر اقتصادی مصر در زمان مبارک) ادامه دادند، دقیقاً به این دلیل که این یک شرکت سودآور بود.
این زمینه اصلی بحث در مورد بدهی خارجی مصر است. باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده، در سخنرانی 19 ماه مه خود وعده بسیاری داد که مصر را تا سقف 1 میلیارد دلار از بدهی هایش کاهش دهد. اوباما این را به عنوان تلاش دولت ایالات متحده برای حمایت از "تغییر مثبت در منطقه ... از طریق تلاش های ما برای پیشبرد توسعه اقتصادی برای کشورهایی که در حال گذار به دموکراسی هستند" توصیف کرد. علاوه بر این حمایت پولی، اوباما همچنین قول داد که از بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و سایر کشورها بخواهد به «ثبات و مدرنسازی» مصر و «برآوردن نیازهای مالی کوتاهمدت آن» کمک کنند.
با کنار گذاشتن غرور این سخنرانی، پیشنهاد اوباما باید به درستی درک شود. برخلاف آنچه که به طور گسترده در رسانه ها گزارش شده است، این بخشش بدهی مصر نبود. این در واقع یک مبادله بدهی است - وعده ای برای کاهش 1 میلیارد دلاری خدمات بدهی مصر، مشروط بر اینکه از پول به نحوی استفاده شود که دولت ایالات متحده تایید کند. این مبادله بدهی رابطه قدرت ذاتی مالی مدرن را تایید می کند. ایالات متحده می تواند از بدهی مصر به عنوان ابزاری برای مجبور کردن کشور به اتخاذ انواع سیاست های اقتصادی که در بالا توضیح داده شد استفاده کند. اوباما در مورد معنای این موضوع بسیار صریح بود و اظهار داشت که «هدف باید مدلی باشد که در آن حمایتگرایی جای خود را به باز بودن بدهد، سلطنت تجارت از تعداد معدودی به تعداد زیادی منتقل شود و اقتصاد برای جوانان شغل ایجاد کند. بنابراین حمایت آمریکا از دموکراسی مبتنی بر تضمین ثبات مالی، ارتقای اصلاحات و ادغام بازارهای رقابتی با یکدیگر و اقتصاد جهانی خواهد بود.»
همین زبان سیاست در کنار وام های وعده داده شده به مصر توسط بانک جهانی و صندوق بین المللی پول به وضوح بیان شده است. در 12 مه، کارولین اتکینسون، مدیر بخش روابط خارجی صندوق بین المللی پول (IMF)، اعلام کرد که صندوق بین المللی پول در حال بررسی درخواست دولت مصر برای وام 3 تا 4 میلیارد دلاری است و به زودی برای شروع از قاهره بازدید خواهد کرد. گفتگو با مقامات مصر در مورد یک ترتیب. اتکینسون با اشاره به اینکه این وام ها با شرایط ارائه می شود، خاطرنشان کرد که "اندازه و دامنه حمایت صندوق به عنوان پیشرفت بحث ها تعریف می شود."یکی از مشاوران وزیر دارایی مصر، سمیر رضوان، این موضوع را تایید کرد و اعلام کرد: «چگونگی خرج این پول در مرحله مذاکره قرار خواهد گرفت.» در 24 مه، این شرط بندی پس از اعلام بانک جهانی و صندوق بین المللی پول مبنی بر ارائه 4 دلار آمریکا تعیین شد. رابرت زولیک، رئیس بانک جهانی، با اشاره به اینکه "اصلاحات به اندازه پول مهم هستند"، صراحتاً 1 میلیارد دلار اولیه را "به اصلاحات حاکمیتی و باز بودن ربط داد و 1 میلیارد دلار دیگر در سال آینده به پیشرفت بستگی دارد."[2] 2. 5 میلیارد دلار باقیمانده در پروژه های توسعه و وام های بخش خصوصی سرمایه گذاری خواهد شد (به زیر مراجعه کنید).
تا زمانی که این وام ها رد شود و بدهی های موجود رد شود، مصر خود را در بن بست خواهد دید که شانس کمی برای فرار از آن وجود دارد. بدهی خارجی شکل خنثی «کمک» نیست، بلکه یک رابطه اجتماعی استثماری است که بین مؤسسات مالی در شمال و کشورهای جنوب برقرار شده است. کشورهایی که در این رابطه گرفتار شدهاند، به یک جریان مستمر وامهای جدید وابسته میشوند تا بدهیهای بلندمدت انباشته قبلی را ارائه کنند. این ابزاری برای تعمیق استخراج ثروت از مصر است و - دقیقاً به دلیل وابستگی مداوم به جریانهای مالی - برای زنجیر کردن مصر به اقدامات تعدیل ساختاری بیشتر عمل میکند. مردم مصر به خاطر بدهکاری که خود ایجاد نکرده اند، مجازات می شوند و این مجازات شامل بدهکاری حتی بیشتر توسط نهادهایی است که در وهله اول آنها را در آنجا قرار داده اند.
سرمایه گذاری خارجی و مشارکت های دولتی و خصوصی (PPPs)
همچنین در سخنرانی 19 مه، اوباما متعهد شد یک میلیارد دلار سرمایه گذاری از طریق یک موسسه آمریکایی به نام شرکت سرمایه گذاری خصوصی خارج از کشور (OPIC) انجام دهد. وظیفه OPIC حمایت از سرمایه گذاری تجاری ایالات متحده در به اصطلاح بازارهای نوظهور است. ضمانتنامههایی را ارائه میکند. قوانینی که تضمینهایی را برای طلبکار در تکمیل تعهد بدهکار فراهم میکند. بین ضمانتنامههای واقعی (ضمانت، رهن، رهن، شارژ قبلی) و ضمانتهای شخصی (ضمانت، اول، تعهدنامه، ضمانت مستقل) تفاوت قائل میشود. برای وام ها (به ویژه در مورد پروژه های بزرگ) یا وام های مستقیم برای پروژه هایی که سهم قابل توجهی از مشارکت تجاری ایالات متحده دارند و ممکن است با خطرات سیاسی روبرو شوند. شاید نماد فعالیت های OPIC اولین سرمایه گذاری آن در افغانستان پس از مدت کوتاهی پس از تهاجم ناتو به آن کشور توسط سازمان پیمان آتلانتیک شمالی ناتو ناتو حفاظت نظامی آمریکا از اروپایی ها در صورت تجاوز را تضمین می کند، اما مهمتر از همه به ایالات متحده برتری بر غرب می دهد. توده. کشورهای اروپای غربی موافقت کردند که نیروهای مسلح خود را در یک سیستم دفاعی تحت فرماندهی ایالات متحده قرار دهند و در نتیجه برتری ایالات متحده را به رسمیت بشناسند. ناتو در سال 1949 در واشنگتن تأسیس شد، اما پس از پایان جنگ سرد کمتر مطرح شد. در سال 2002، 19 عضو داشت: بلژیک، کانادا، دانمارک، فرانسه، ایسلند، ایتالیا، لوکزامبورگ، هلند، نروژ، پرتغال، بریتانیا، ایالات متحده آمریکا، که در سال 1952 یونان و ترکیه، جمهوری فدرال آلمان به آن اضافه شدند. در سال 1955 (در سال 1990 با آلمان متحد جایگزین شد)، اسپانیا در سال 1982، مجارستان، لهستان و جمهوری چک در سال 1999. نیروهای تحت رهبری در سال 2001 - یک هتل جدید Hyatt در کابل که به عنوان "سکویی برای بازدید افراد تجاری" استفاده می شود. کشور. OPIC همچنین یک شریک کلیدی در تشویق ایدئولوژی بازار آزاد بود که زیربنای سیاست اقتصادی حکومت موقت ائتلاف (CPA) در عراق پس از تهاجم به رهبری ایالات متحده در سال 2003 بود. [3] دولت ایالات متحده آشکارا بر ارتباط بین OPIC واهداف سیاست خارجی آمریکااین به خوبی در شعار سازمان گنجانده شده است - "حمایت از سرمایه گذاری ایالات متحده در بازارهای نوظهور در سراسر جهان، تقویت توسعه و رشد بازارهای آزاد".
از آنجایی که سرمایهگذاری OPIC به کاهش موانع سرمایه خارجی و تسریع خصوصیسازی شرکتهای دولتی بستگی دارد، فعالیتهای آن بر توسعه برنامه نئولیبرالی که در بالا توضیح داده شد کمک میکند و به تقویت آن کمک میکند. در مورد مصر، این احتمالاً عمدتاً از طریق استفاده از بودجه دولت ایالات متحده برای ایجاد مشارکت های عمومی و خصوصی (PPP) صورت می گیرد. PPP وسیله ای برای تشویق برون سپاری خدمات و تاسیسات دولتی قبلی به شرکت های خصوصی است. یک شرکت خصوصی خدماتی را از طریق قرارداد با دولت ارائه میکند – معمولاً این خدمات ممکن است شامل فعالیتهایی مانند راهاندازی بیمارستانها یا مدارس یا ساخت زیرساختها مانند بزرگراهها یا نیروگاهها باشد. برای این کار، آنها از دولت یا از طریق کاربران سرویس (مانند عوارض بزرگراه) پرداختی دریافت می کنند. بنابراین، PPP ها نوعی خصوصی سازی هستند، که به قول یکی از حامیان اصلی آن، امانوئل ساواس، «یک عبارت مفید است زیرا از تأثیر التهابی «خصوصی سازی» بر مخالفان ایدئولوژیک جلوگیری می کند.[4]
مداخله OPIC در مصر به صراحت با ترویج PPP ها مرتبط بوده است. برای مثال، یک بیانیه مطبوعاتی OPIC که بلافاصله پس از سخنرانی اوباما منتشر شد، خاطرنشان کرد که یک میلیارد دلار وعده داده شده توسط دولت ایالات متحده «برای شناسایی شرکتهای دولتی مصری که در مشارکتهای دولتی و خصوصی سرمایهگذاری میکنند به منظور ارتقای رشد در مورد توافق دوجانبه استفاده میشود. بر بخشهای اقتصاد مصر.»
با این حال، تمرکز بر PPPها به وضوح در سرمایه گذاری وعده داده شده توسط یک موسسه مالی بین المللی دیگر، بانک اروپایی بازسازی و توسعه (EBRD) نشان داده شده است. EBRD در زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی با هدف گذار اروپای شرقی به یک اقتصاد سرمایه داری تأسیس شد. همانطور که توماس میرو، رئیس EBRD در بحث بانک درباره مصر بیان کرد: "EBRD در سال 1991 برای ارتقای دموکراسی و اقتصاد بازار ایجاد شد، و تحولات تاریخی مصر به این بانک ضربه عمیقی وارد کرد."
EBRD در حال شکل گیری است تا یکی از عوامل اصلی پروژه نئولیبرال در مصر باشد. در 21 ماه مه ، سهامداران EBRD موافقت کردند که حداکثر 3. 5 میلیارد دلار به خاورمیانه وام دهند ، در حالی که مصر اولین کشور برای دریافت وام در نیمه اول سال 2012 اختصاص داده شده است. این اولین بار از زمان تأسیس آن است که EBRD به آن قرض داده است. خاورمیانه. کاترین اشتون ، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا ، اظهار داشت که EBRD می تواند سالانه 1 میلیارد یورو به مصر تأمین کند ، که به این موسسه وزن عظیمی در اقتصاد مصر می دهد - به عنوان یک نقطه مقایسه ، کل ارزش سرمایه گذاری همه PPPپروژه های مصر از 1990-2008 16. 6 میلیارد دلار بود.
هرکسی که در مورد اهداف سرمایه گذاری EBRD در مصر توهم داشته باشد ، می تواند گزارش انتقال EBRD 2010 را با دقت بخواند. این گزارش ارزیابی مفصلی از جمهوری های اروپای شرقی و سابق اتحاد جماهیر شوروی ارائه می دهد و پیشرفت آنها را بر روی مجموعه ای دقیق از شاخص ها اندازه گیری می کند. این شاخص ها بسیار آشکار هستند: (1) سهم بخش خصوصی یک واحد بهره مالکیت در یک شرکت یا دارایی مالی را به اشتراک می گذارد که یک بخش از کل سهام سرمایه را نشان می دهد. صاحب آن (یک سهامدار) حق دارد توزیع مساوی از هرگونه سود توزیع شده (سود سهام) را دریافت کند و در جلسات سهامدار شرکت کند. تولید ناخالص داخلی تولید ناخالص داخلی تولید ناخالص داخلی تولید ناخالص داخلی یک معیار کل تولید کل در یک قلمرو معین برابر با مجموع مقادیر ناخالص اضافه شده است. این اندازه گیری بسیار ناقص است. به عنوان مثال ، هیچ فعالیتی را که وارد مبادله تجاری نمی شود ، در نظر نمی گیرد. تولید ناخالص داخلی هم تولید کالا و هم تولید خدمات را در نظر می گیرد. رشد اقتصادی به عنوان تغییر تولید ناخالص داخلی از یک دوره به دوره دیگر تعریف می شود.؛(2) خصوصی سازی در مقیاس بزرگ ؛(3) خصوصی سازی در مقیاس کوچک ؛(4) مدیریت و بازسازی سازمانی.(5) آزادسازی قیمت ؛(6) سیستم تجارت و ارزی ؛(7) سیاست رقابت ؛(8) اصلاحات بانکی و آزادسازی نرخ بهره ؛(9) بازارهای اوراق بهادار و موسسات مالی غیر بانکی.(10) اصلاحات در زیرساخت ها.[5] فقط کشورهایی که در این شاخص ها امتیاز خوبی کسب می کنند ، واجد شرایط دریافت وام EBRD هستند. یک موسسه تحقیقاتی که فعالیت EBRD ، Watch Bank را دنبال می کند ، در سال 2008 خاطرنشان کرد که یک کشور نمی تواند بدون اجرای PPP ها در بخش های آب و جاده ، در ارزیابی EBRD به امتیازات برتر برسد.
مداخله EBRD بنابراین احتمالاً شتاب گسترده ای از روند خصوصی سازی در مصر را به احتمال زیاد تحت گسترش PPP ها قرار می دهد. دولت فعلی مصر رضایت آشکار خود را به این روند داده است. در واقع ، در نشست عمومی سالانه EBRD در تاریخ 20-21 مه که مصر به آن وعده داده شد ، سخنگوی دولت مصر اظهار داشت: "دولت انتقال فعلی همچنان به رویکرد بازار آزاد متعهد است ، که مصر پس از آن با سرعت شتابزده دنبال خواهد شدانتخابات آینده. "در این بیانیه آمده است: "مشارکتهای دولتی و خصوصی به عنوان یک روش مؤثر برای طراحی و اجرای پروژه های توسعه ، به ویژه در زیرساخت ها و بخش های خدمات (حمل و نقل ، بهداشت و غیره) پتانسیل بسیار زیادی دارند. بنابراین ما ابتکارات PPP را تشویق خواهیم کرد. "علاوه بر این ، دولت مصر با پذیرایی از گفتمان ایدئولوژیک طرفدار بازار که در بالا مورد بحث قرار گرفت ، قول داد که از طریق "غلبه بر کاستی های قبلی تمرکز بیش از حد دولت" ، کنترل سرمایه گذاری های خارجی را آرام کند. علاوه بر این ، ما برای دستیابی به سطح بیشتری از عدم تمرکز ، به ویژه از نظر برنامه ریزی محلی و مدیریت مالی ، بر اساس ابتکارات موجود بنا خواهیم کرد. "
نتیجه
پروژه ها و سرمایه گذاری های ذکر شده در بالا تنها جنبه های پروژه نئولیبرال تحت حمایت IFI در مصر نیستند.[6] اما در اساسی ترین سطح ، این کمک مالی مداخله آگاهانه دولت های غربی را در روند انقلابی مصر تأیید می کند. در کوتاه مدت ، پروژه های بزرگ زیرساختی و سایر طرح های اقتصادی ممکن است با توجه به حس غالب "بحران" ، برخی از ایجاد اشتغال ، مسکن ، آموزش آموزشی و شاید ظاهر بازگشت به ثبات را فراهم کنند. این سرمایه گذاری ، با این حال ، بر آزادسازی عمیق اقتصاد مصر پیش بینی می شود. آنها فقط با اقداماتی مانند خصوصی سازی عمیق تر (بدون شک در قالب PPP) ، مقررات زدایی (در ابتدا احتمالاً به باز شدن بخش های بیشتر به سرمایه گذاری های خارجی متصل می شوند) ، کاهش موانع تجاری (که به دسترسی به آن متصل است ، انجام می شود. به بازارهای ایالات متحده و اروپا) و گسترش بخش غیررسمی (تحت پرچم برش "نوار قرمز"). علاوه بر این ، آنها لزوماً گسترش سریع در بدهی کلی مصر را شامل می شوند - این کشور را محکم تر به بسته های تنظیم ساختاری آینده متصل می کند.
اگر در مقابل این روند مقاومت نشود، دستاوردهای قیام مصر را تهدید می کند. همانطور که دههها تجربه مصر از نئولیبرالیسم به وضوح نشان میدهد، این اقدامات فقر، ناامنی و فرسایش استانداردهای زندگی را برای اکثریت قریب به اتفاق بیشتر خواهد کرد. به طور همزمان، جریان های مالی به تقویت و تحکیم نخبگان محدود تجاری و نظامی مصر به عنوان تنها لایه ای از جامعه که از آزادسازی بیشتر اقتصاد سود می برد، کمک خواهد کرد. به عنوان مثال، گسترش PPP ها فرصت های عظیمی را برای بزرگترین گروه های تجاری در کشور فراهم می کند تا در پروژه های زیربنایی بزرگ و سایر ارائه خدمات خصوصی سازی شده سهامدار شوند. در کنار سرمایه گذاران خارجی، این گروه ها از مقررات زدایی از بازارهای کار، آزادسازی زمین و فعالیت های خرده فروشی و دسترسی بالقوه به بازارهای صادراتی در ایالات متحده و اروپا سود خواهند برد.
این اقدامات همچنین تأثیر منطقه ای دارد. دیگر ذینفعان اصلی آنها کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، بحرین، قطر و عمان) خواهند بود که در کنار صندوق های سرمایه گذاری بین المللی نقش بسیار مشهود و مکمل ایفا می کنند. عربستان سعودی 4 میلیارد دلار به مصر متعهد شده است که بیش از مبلغ وعده داده شده توسط ایالات متحده و EBRD است. سازمان سرمایه گذاری کویت در ماه آوریل اعلام کرد که در حال تأسیس یک صندوق دارایی مستقل 1 میلیارد دلاری است. صندوق سرمایه گذاری مستقل. بودجه آن از طریق صادرات مواد خام با ارزش بالا یا مازاد تراز تجاری بزرگ تامین می شود. در سال 2013، چنین صندوق هایی حدود 5. 2 تریلیون دلار دارایی را مدیریت کردند. که در شرکت های مصری سرمایه گذاری خواهد کرد. گروه خرافی کویت، که در سال 2010 برنده قراردادهای PPP در بخش برق مصر شده بود و تخمین زده می شود تا کنون 7 میلیارد دلار در مصر سرمایه گذاری کرده باشد، اعلام کرد که 80 میلیون دلار وام برای سرمایه گذاری در مصر می گیرد. به گفته سفیر این کشور در مصر، قطر همچنین در حال بررسی سرمایه گذاری تا سقف 10 میلیارد دلار است.
مانند سرمایه گذاری های کشورهای غربی ، این جریان های مالی از GCC به آزادسازی بیشتر اقتصاد مصر ، به احتمال زیاد از طریق سازوکارهای PPP ها بستگی دارد. در واقع ، Essam Sharaf ، نخست وزیر موقت مصر ، و Samir Radwan ، وزیر دارایی ، هر دو با هدف بازاریابی پروژه های PPP ، به ویژه در آب و فاضلاب ، جاده ها ، آموزش ، بهداشت و انرژی ، به طور مکرر به ایالت های GCC سفر کرده اند. وادیکی از نشانه های جهت این تلاش ها اعلامیه بورس سهام دبی و مصر برای اجازه لیست دوگانه سهام در صرافی های مربوطه بود. این اقدام به شرکتهای خصوصی یا وسایل نقلیه سرمایه گذاری می تواند به طور مشترک در هر دو صرافی ذکر شود ، بنابراین افزایش جریان سرمایه GCC به مصر را تسهیل می کند.
در اصل ، ابتکارات مالی که طی هفته های اخیر اعلام شده است ، نشان دهنده تلاش برای پیوند دادن لایه های اجتماعی مانند اینها - نخبگان نظامی و تجاری مصر ، خانواده های حاکم و کنگلومرهای بزرگ GCC و موارد دیگر است - تا هر زمان محکم تر به کشورهای غربی. روند انقلابی در مصر نشان دهنده حمله به این عناصر جهان عرب بود. این قیام را نمی توان به یک سؤال از "انتقال دموکراتیک" کاهش داد - به دلیل اینکه شکل سیاسی دولت مصر تحت مبارک بازتابی مستقیم از ماهیت سرمایه داری در کشور بود ، این قیام به طور ضمنی شامل چالش برای موقعیت این نخبگان بودوادبسیج های الهام بخش که در خیابان های مصر ادامه می یابد ، تأیید می کنند که این آرزوها محکم نگه داشته می شوند. کمک های مالی غربی باید به عنوان یک مداخله در این مبارزه مداوم درک شود - تلاشی برای استفاده از "بحران اقتصادی" برای اصلاح جامعه مصر در برابر منافع اکثریت مصر ، و انقلاب را از اهدافی که هنوز به دست نیامده است ، منحرف می کند.